بِ مثل بهار

ساخت وبلاگ

امکانات وب

سلام علیکمممم بالاخره اومدم از هند اومدم با ماشین بنز اومدمممم.... دلم تنگ شده بود براتون. خوبید؟چه خبرا؟ هنوز دفاع نکردم.ولی تقریبا تمومش کردم.تایید نهایی استاد مونده.بالاخره خودم نوشتمش.خیلی برام افت داشت که لیسانسم نرم افزار باشه و کارای نرم افزاریش رو بدم بیرون.هرچند خیلییییییی وسطاش کم اوردم.یه جاهایی واقعا درمونده شدم ...دعا کنید روز دفاعم به خوبی پیش بره. من نمیدونم روز دفاع باید چیکارا کنم.برای پذیرایی چی بخرم؟دوستم گفت واسه بیست نفر تدارک ببین.حالا نمیدونم چه مدلی اماده کنم.تو ظرفای دربسته یک بار مصرف میوه بچینم؟یا تو بشقاب بذارم و سلفون بپیچم؟میوه چی بخرم؟هلو یا شلیل با خیار یا موز؟؟ بِ مثل بهار...
ما را در سایت بِ مثل بهار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dlikespring3 بازدید : 148 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 12:53

سلام خوبید؟ من که سرشار از نگرانیم.تو دلم دارن رخت میشورن.من فن بیان خیلی خوبی ندارم.معمولا تو ارائه هام استرس میگیرم و لرزش صدا دارم.طول میکشه خودمو کنترل کنم.اینم که دیگه پایان نامست...اوووووف...پروپرانول بخورم ینی؟ استاد گفت سعی کن بیشتر شفاهی بگی و روخوانی نداشته باشه.سعیم رو میکنم.این هفته هم انگار هیشکی دفاع نداره من برم ببینم چه مدلیه.تا جایی که شنیدم استاد مشاورم به شدت به بحثهای اماری گیر میده.میخواد بپرسه چرا از تی استیودنت استفاده کردی و ....باید بشینم امار بخونم.خودم نوشتم همه رو ولی خب باید خیلی مسلط باشم. پذیرایی رو هم اوکی کردم.پای سیب میخرم با ابمیوه و میوه هم موز و هلو و سیب و بِ مثل بهار...
ما را در سایت بِ مثل بهار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dlikespring3 بازدید : 101 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 12:53

سلام قرار بود فردا دفاع کنم ولی استاد داورم نتونست بیاد و افتاد عقب....پووووووووف...نمیخوام کش بیاد زود تموم شه راحت شم...نتیجه هر چی که هست فقط تموم شه بره پی کارش... عصر که داشتیم بر میگشتیم خواهر دوستم با ماشین اومد دنبالمون و رفتیم دور دور و بستنی قیفی خوردیم.خیلی خوب بود. این روزا قرار ندارم.خودم میدونم واسه پایان نامست.خب هر چی باشه سخته. صب که بیدار شدم به خودم قول دادم شب ساعت ده برم رو تخت ...الان ساعت دوازده و ربعه و من ولو جلو لپتاپمادم نمیشم کلا... مدار صفر درجه رو از شبکه ای فیلم میبینم.خیلی دوستش دارم.حسن فتحی یه نابغه است تو سینمای ایران...میوه ممنوعه.پهلوانان نمیمیرند.شب دهم و بِ مثل بهار...
ما را در سایت بِ مثل بهار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dlikespring3 بازدید : 80 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 12:53

سلام سلام  همگی سلااااااااااااامخوبید؟من خوبمممم....بالاخره امروز دفاع کردم و تمووووووووم...اوووم خب بذارید از اول بگم  هر چند به شدت خسته ام و انقد فشار روم بود سردرد دارم ولی دوست دارم حرف بزنم باهاتون.دلم واسه وبلاگم به شدت تنگ شده بود...خیلی دور افتادم از اینجا.ولی دیگه از این به بعد ان شاالله مثل سابق اینجا مینویسم.شماهام هم خیلی غیر فعال شدید امیدوارم شمام زود زود بنویسید...خب قرار بود چهارشنبه هفته قبل دفاع کنم که یکشنبه استاد راهنمام زنگ زد بهم و گفت با استاد داور اوکی کن.زنگیدم به داورم و اونم گفت که چهارشنبه یه جلسه دفاع دیگه تو تهران د بِ مثل بهار...
ما را در سایت بِ مثل بهار دنبال می کنید

برچسب : پایان,آمد,این,دفتر, نویسنده : dlikespring3 بازدید : 92 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 12:53

سلام به دوستان عزیزم راست میگن عمر شادی کوتاهه و حس غم طولانی.همه سرخوشی من فقط چند ساعت بود بعدش انگار پر کشید و رفت.یهو انگار تهی شدم.انگار هیچ اتفاق خوبی نیوفتاده.انگار همش بیخودی بوده.با خودم میگم خب که چی؟الان چیکار کردی؟کجای دنیا رو گرفتی؟اصلا چی شده؟حسهای منفی مثل عصبانیت مثل ناراحتی مثل نفرت همش تو وجودمه..ناشکریه ولی حالم خوب نیست.حال دلم یه جوریه.دلم میخواد برم کوه و فقط داد بکشم.شاید اونجوری خالی شدم.شاید دلم آروم بگیره.الان باید راحت باشم.باید آروم باشم ولی نیستم.حتی گریه ام هم نمیاد. شب بعد از پایان نامه با دوستام رفتیم بیرون مثلا جشن بگیریم.خیلی خوب بود ولی من خوب نبودم.نمیدونم چ بِ مثل بهار...
ما را در سایت بِ مثل بهار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dlikespring3 بازدید : 83 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 12:53

سلام خوبم یعنی بهترترم...امروز یه دوش گرفتم و انرژی منفیا رو شستم رفت.بعد از ظهر رفتیم سرکار.به دوستم میگم اخه پنجشنبه ادم میره سرکار؟؟؟؟ادم باید پنجشنبه ها با عشقش بره گشت و گذار...میگه الان دقیقا عشق ما کجاست؟؟؟میگم خو پنجشنبه ها باید بریم بگردیم پیداش کنیموالا بوخودااا کتابم رو شروع کردم دارم میخونمش...خیلی منقطع شدطفلکم...زود زود بخونم تمومش کنم.یه عالمه فیلم هم دوستم بهم داده که باید اونارم ببینم ولی خب...حالا یواش یواش...انصافا هنوز خستگیم در نرفته...اخه شما ببینید هشت میرم سرکار تا یک ظهر از اونورم چهار و نیم تا حدودای نه...دیگه چی از من باقی میمونه؟؟؟ دیروز اتاقم رو گردگیری کردم ولی جا بِ مثل بهار...
ما را در سایت بِ مثل بهار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dlikespring3 بازدید : 78 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 12:53

سلام علیکم احوال شما؟ خوبید؟ چقدر تعطیلی خوبه.ادم قشنگ میخوابه.بعد از دو هفته بیخوابی شبانه که منجر به سردردهای روزانه در من شده بود دیشب ساعت دو نشده خزیدم به گوشه امن اتاقم و سعی کردم به چیزای خوبی فکر کنم و ذهنم رو از پایان نامه و استرسش رها کنم.خستگی بر من چیره شد و خوابیدم تااااا لنگ ظهر. دیروز بِ مثل بهار...
ما را در سایت بِ مثل بهار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dlikespring3 بازدید : 103 تاريخ : شنبه 7 مرداد 1396 ساعت: 12:30